معرفی کتاب ملت عشق

ملت عشق

از اونجایی که کتاب هدیه گرفتن رو خیلی دوست دارم، روز تولدم دوستم زهرا زحمت کشید و یه رمان به نام «ملت عشق» بهم هدیه داد. امروز ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ که خوندنش تموم شده، شروع به نوشتن این پست کردم.

بر اساس ویکی‌پدیا:

کتاب ملت عشق (به انگلیسی: The Forty Rules of Love: A Novel of Rumi) نام رمانی نوشته الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ به صورت هم‌زمان به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از ۵۰۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شده و توانسته رکورد پرفروش‌ترینن رمان ترکیه را نیز به دست آورد. ترجمه فارسی آن در مدتی کوتاه، عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار کتاب ایران را کسب کرده است.

داستان از زبان حدود ۲۰ شخصیت مختلف گفته میشه که در طول داستان با هر کدوم آشنا میشیم و این موضوع یکی از ویژگی‌های خوب رمان هستش که باعث میشه حوصلتون سر نره.

در شروع داستان با اعضای خانواده آمریکایی روبینشتاین آشنا میشیم که یک خانواده ۵ نفره هستن، از لحاظ مالی شرایط خوبی دارن و خیلی براش زحمت کشیدن. اللا مادر خانواده، دیوید پدر خانواده، ژانت دختر بزرگ و یک دوقلوی دختر و پسر این خانواده رو تشکیل دادن.. اللا یه زن خانه‌دار در آستانه ۴۰ سالگی هست که برای همه زندگی و اعضای خانواده برنامه‌ریزی می‌کنه و همه امور رو تحت کنترل داره.. دیوید یا پدر خانواده هم یک دندانپزشک هست و اللا مدتی هست که متوجه خیانت‌های اون شده و بخاطر مسائل مختلف، این موضوع رو به روی دیوید نمیاره.

داستان از جایی شروع میشه که در سال ۲۰۰۸ اللا به واسطه مدرک تحصیلی که داره، به تازگی در یک انتشارات دستیار ویراستار میشه و رمانی رو بهش میدن که مطالعه کنه و یه گزارش در موردش بنویسه (اسم رمان ملت عشق هست). سر میز شام درحالی که دیوید داره شغل جدید همسرش و تبریک میگه، ژانت اعلام میکنه که قصد داره با دوست پسرش ازدواج کنه و همین موضوع باعث میشه که جو خانوادشون دچار آشفتگی بشه. به نظر اللا ژانت و دوست‌پسرش خیلی جوون هستن و باید  بیشتر صبر کنن. پس به ژانت میگه توی زندگی چیزای مهم‌تر از عشق وجود داره، درواقع عشق یه چیز کاملا زودگذر هست و یا حتی اصلا وجود نداره که همین باعث دعوای اونا میشه. در جایی از داستان هم ژانت به این اشاره میکنه که چون خودت(اللا) عشق رو تجربه نکردی داری این حرفا رو میزنی.

بعد از اون شب االا شروع به خوندن رمانی میکنه که باید دربارش گزارش بنویسه. نویسنده رمان شخصی به نام «عزیز زکریا زاهارا» یک نویسنده گم‌نام هست که این اولین رمانش هست. موضوع رمان در مورد چگونگی آشنایی شمس تبریزی با مولانا  و تصوف هست (آشنایی با شخصیت‌های شمس و مولانا و اتفاقاتی که میفته، به شخصه برای من خیلی جالب بودن). اللا پس از کمی خوندن رمان متوجه میشه که عشق حقیقی وجود داره و اون هنوز تجربش نکرده، ضمن اینکه در آستانه ۴۰ سالگی هست و ممکنه بعد از این هم دیگه نتونه تجربش کنه. و از خدا میخواد که یا عشق حقیقی رو بهش نشون بده یا کاملا بی احساسش کنه. پس از مدتی اللا راجع به شخصیت عزیز ز زاهارا کنجکاو میشه و شروع به نامه‌نگاری با اون میکنه، کم‌کم بهش وابسته میشه و در نهایت عاشقش میشه که همین موضوع باعث میشه از شوهرش طلاق بگیره و با عزیز به نقاط مختلف دنیا سفر کنه.

عزیز ز زاهارا شخصیتی هست که پس از پشت سر گذاشتن بحران‌هایی در زندگی خود،صوفی شده است و اکنون آزادانه به نقاط مختلف دنیا سفر می‌کنه.

داستان نکات جالبی برای من داشت که به بعضی از اونا اشاره می‌کنم.

  1. تصوف یعنی چی؟ صوفی کیه؟
  2. ۴۰ قاعده شمس تبریزی.
  3. مولانا عالم محترمی بوده که تا قبل از آشنایی با شمس تبریزی هیچوت انتظار شاعر بودن و شاعر شدن رو نداشته.
  4. شمس تبریزی پیش‌بینی میکنه و به مولانا میگه که یه روزی یکی از بهترین شاعرهای دنیا میشی.
  5. علاقه شمس و مولانا به هم.
  6. «بایزید بسطامی» و مقایسه اون با پیامبر اسلام از نظر مولانا.
  7. شخصیت شمس تبریزی
  8. ۴۰ در تصوف عدد مقدسیه
  9. چند سال پس از کشته شدن شمس، مولانا سرودن مثنوی رو شروع میکنه.

البته داستان ماجراها و جزییات خیلی زیادی داره که من اینجا نگفتم تا اگه قصد خوندنش رو دارین از جذابیتش کم نشه(آخرش رو هم نگفتم چی میشه) و پیشنهاد میکنم که حتما بخونیدش.

قاعده چهلم شمس تبریزی:

«عمری که بی‌عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشم یا عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت‌ها تفاوت می‌زاید. حال ‌آن‌که به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش

شاد و سلامت باشید.

اشتراک‌گذاری

27 فکر می‌کنند “معرفی کتاب ملت عشق

  1. amin

    ممنون از معرفی این کتاب، ما بصورت جمعی شروع به خواندن کردیم ‌.
    برام سوال هست چرا نام کتاب به این صورت ترجمه شده: و آیا یک مترجم اجازه دخل و تصرف در نوشته رو داره
    Forty Rules of Love: چهل قانون عشق

    ملت عشق؟؟ Love Nation??

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام امین عزیز ممنون که نظرتو برام فرستادی.
      راستش من فکر می‌کنم همچین کاری از نظر اخلاقی و قانونی درست نباشه. ولی خب قانون‌های عجیب برای چاپ کتاب توی کشور ما همیشه وجود داشته. همین موضوع هم مترجم رو مجبور به همجچین کاری کرده به نظرم.
      البته اینم باید بگم که طراحی جلد کتابی که توی ایران چاپ شده کلا با طراحی نسخه اصلی از زمین تا آسمون فرق داره. (نسخه اصلی خیلی قشنگ‌تره به نظر من.)

      1. Farnaz

        سلام جلد کتاب در چاپ ترکی استانبولی تقریبا شباهت داره که صورتی ساده و تک رنگ هست که قلبی وسط صفحه صورتیه که سفید رنگ هست و بافت رگ برگ‌های برگ رو داره(که من فکر میکنم احتمالا برگ درخت توت باشه) و عنوان کتاب در نسخه ترکی استانبولی فقط «عشق» در واقع خواستم بگم که نسخه لاتین و ترکیش هم جلدش و عنوانش یکی نیستن

      1. پیمان برجوییان نویسنده

        بله و به نظر من در واقع ترجمه دقیق‌تر و بهتری هم میتونست برای عنوان این کتاب انتخاب بشه.

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام الیاس جان.
      بله حتما. پست رو ویرایش کردم. راستش خیلی وقت بود که می‌خواستم این کار رو بکنم و همش یادم می‌رفت. ممنون بابت نظر و یادآوریت.

  2. ساناز

    خیلی خوب خلاصه کرده بودی👌👊📚
    با نگفتن همهٔ جزئیات و اخر داستان،ادمو وادار میکنی بره کتابو بگیره و بخونه👌💎

      1. سهیلا

        سلام تازه شروع به خواندن ملت عشق کرده ام…اما نمیدانم چرا اینقدر مشتاقم به این نوشته.‌!!چیزی در ان مرا به طرف خودش میکشددد…!!!l

  3. منتظر

    سلام
    کتابی زیبا و در عین حال جذاب که انسان رو در یک مسیر طولانی با خودش می بره و وادار می کنه که مسیر داستان رو دنبال کنه. ولی آیا این شخصیت ها و دیالوگ هایی که بین اونها و شمس در می گیره واقعی هستند یا دست پرورده تخیل نویسنده؟

  4. ghazal

    سلام من با خوندن خلاصه ی شما کتاب رو فورا تهیه کردم و خوندم ، هم از شما و هم از نویسنده این کتاب تشکر میکنم ، کتابی بسیار تاثیر گذار بود لااقل برای من
    اگه امکان داره چندین کتاب عرفانی معرفی کنید ممنونتون میشم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام غزل جان. خوشحالم از این که چیزی که نوشتم دیده شده و مهم‌تر از اون دوست داشته شده.
      من هر موقع که بتونم کتاب‌های مختلفی رو می‌خونم م این‌جا معرفی می‌کنم.

      موفق باشی.

  5. یلدا

    سلام بابت خلاصه نویسیتون ممنونم و البته واقعا هم نام کتاب باید چهل قائده ی عشق باشه من یه پیشنهاد دارم در مورد کتاب رومی (جلال الدین محمد) این کتاب و حتما بعد از کتاب چهل قائده عشق بخونید در این کتاب به لایه های پنهانی زندگی حضرت مولانا میپردازه و دنیای زیبایی از دوران کودکی و تا بزرگ شدن ایشون و وصف میکنه نویسنده کتاب آقای بهمن شکوهی هستن

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام یلدا. خوشحالم که مطلبم رو خوندی و ممنون بابت پیشنهاد خوبی که بهم دادی. حتماً می‌خونمش در آینده.
      شاد باشی.

  6. مقداد

    سلام، همین الان نسخه صوتی کتاب رو تموم کردم چون یخورده در کتاب خوندن تنبلم و البته فقط اینکه اسمش سر زبونا افتاده بود باعث شد از خواندن کتاب دیگری دست بکشم و ملت عشق رو شروع کنم، چقدر جالب که هر فایلش به شدت تحریکم میکرد که فایل بعدی رو گوش بدم.بعد از مدتها اشک ریختم و حرفی هم راجعبه علت هاش نمیگم.
    یه نکته جالب اینکه ناخوداگاه اسم عزیز زکریا زاهارا رو سرچ کردم چون به شدت احساس میکردم باید واقعی باشه( البته که اینجور ادم ها قطعا زیادن) اولین مطلب ،مطلب شما بود که بالا آمد.
    به نظرم عالی خلاصه کردید و تبریک میگم به خلاصه نویسیتون.
    فارغ از میزان صحت تمامیه اتفاقات تعریف شده توسط نویسنده ،اینکه بدانیم در این دنیای بشدت ماشینی تبلیغاتی و پر از دروغ و دغل هنوزم میشه متفاوت دید و زندگی کرد خیلی مهمه، البته همیشه متفاوت بودن سخت تر از همرنگ جماعت بودنه و هزینه های کم و زیادی داره.
    در پایان خوندن این کتاب رو به تمام کسانی که باور دارند خالقی عظیم در پس کیهان و هستی وجود داره به شدت توصیه میکنم.
    فایل صوتیش رو هم میتونید از سایت elmema.com به صورت رایگان دریافت کنید.
    طولانی شد ببخشید ،ایام به کام

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام دوست عزیز. ممنون از نظرت. خوشحالم که به نظرت چیزی که نوشتم خوب بوده.
      و همچنین ممنون از معرفی نسخه صوتی.

  7. تارا

    سلام میشه بگین این داستان واقعیت داره یا نه اخه اگه کتابی که داری میخونی واقعیتش باشه خیلی جذاب تره به نظرم

    1. پیمان برجوییان نویسنده

      سلام. راستش من دانش کافی برای رد کردن این داستان و ندارم.
      از طرفی هم ذهنیت و پیش زمینه فکری من بیشتر آکادمیک و مهندسی هست و برای همین قبول کردن این داستان به عنوان یه داستان واقعی برای من خیلی سخت میشه.

  8. پ،م

    من این کتاب رو درست در برهه ای از زندگیم خوندم که دچار (تشویش پس از هجران یک عشق ممنوعه)کلی سردرگمی بودم.
    اگر یکی را که دوستش داری از دست بدهی ،بخشی از وجودت همراه با او از دست می رود.
    خودم رو قبل از خوندن این کتاب به خاطر این عشق خیلی سرزنش می کردم و نه از این عشق پشیمان بودم ،الان می فهمم هیچ چیز اتفاقی نیست ،عشق واقعا چیزی نیست جز قاعده چهلم شمس یا درست درمیانش هستی ،در آتشش ،یا بیرونش هستی ،در حسرتش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + شش =