سلام!
دیروز خوندن رمان زیبای تنهایی پر هیاهو نوشته بهومیل هرابال با ترجمه عالی آقای پرویز دوائی رو تموم کردم و مثل همیشه فکر کردم که شاید بد نباشه اینجا هم به بقیه معرفیش کنم.
تنهایی پر هیاهو قصه مردی به اسم هانتا است که سالهاست به خمیر کردن کتاب در یک زیرزمین مشغول است . دنیای هانتا پر از کتاب است، پر از ولع مطالعه کتاب، جمع آوری و خواندن کتابهای قوی ادبی و فلسفی، اگر چه دنیایش تکراری است اما این عشق به او شادی میبخشد، به زندگیاش روح میدهد و سرشاری عمیقی از خواندن کتابها. پرس کردن کتابها هم دنیایی دارد، او بهترین صفحات کتاب را برای پرس باز میکند. تنها راه نفس عمیق در آن زیرزمین نمور و پر از موش برای او کتاب است و بس. وقتی از پرس کتاب حرف میزند انگار آنها آدمهایی هستند که دستگاه، جسم و روحشان را میبلعد و استخوان هایشان را میشکند.
سر و کله پرس عظیمالجثه جدید در منطقهای دیگر که پیدا میشود دنیای هانتا نیز تغییر میکند. او که هر روز در زیرزمین با موشها و مگسها سر و کله میزند و هیچوقت کارهایش تمامی ندارد، هر روز با نوشیدن أبجو خستگی در میکند و کتابهایی را نیز با خود به خانهاش میبرد تا بعدا آنها را مطالعه کند، خبر دستگاه پرس بزرگی در نزدیکی شهر را در روزنامهای میخواند و تصمیم میگیرد که آن را از نزدیک ببیند. وقتی که این کار را انجام میدهد به یکباره دنیایی که قبلا داشت و میشناخت روی سرش خراب میشود. کارگرانی را با لباس کار خاصی میبیند که به جای آبجو، شیر مینوشند و تمایلی به خواندن کتاب ندارند. در واقع با کتابها انگار که آنها سنگ هستند با بیرحمی برخورد میکنند. ساعت کار کارگران بسیار منظم است و شرکت برای تعطیلات آنها را به تورهای اروپایی میفرستند. هانتا در آنجا میبیند که چطور یک معلم که دانشآموزان را به گردش علمی آورده، به دانش آموزان نحوه جدا کردن جلد کتاب را آموزش میدهد و همه اینها باعث ایجاد شکافی بزرگ در قلب و فکر او میشوند.
خوندن این کتاب رو هم پیشنهاد میکنم. کتاب بعدی که شروع کردم کافه پیانو نوشته فرهاد جعفری هست.
در ضمن پیشنهاد میکنم که در سایت ناولر (https://novler.com/) که در واقع یک شبکه اجتماعی برای علاقمندان به رمان هست عضو بشید و از امکانات باحالش استفاده کنید. (آدرس پروفایل من هم https://novler.com/profile/pbarjoueian هستش. خوشحال میشم اونجا هم در ارتباط باشیم.)
شاد باشید.