معرفی کتاب کافه پیانو

سلام!

یه مدتی میشه که ننوشتم، دلیلش هم کمبود زمان و تغییراتی بود که می خواستم توی وبلاگم ایجاد کنم(نصب مجدد وردپرس و استفاده از غالب ساده و سبک خودش) بود. ولی خب توی این مدت ۲ تا کتاب جدید خوندم و مطالب جالبی دیدم که دوست دارم از امروز زاجع به همشون بنویسم.

کتاب کافه پیانو رو دوست خوبم سینا بهم قرض داد و من هم از خوندنش خیلی لذت بردم و الان قصد دارم که یه خلاصه کوتاه راجع به این کتاب بنویسم.

این کتاب یک رمان ایرانی و نوشته آقای فرهاد جعفری هست که توسط انتشارات چشمه هم چاپ شده.

داستان این کتاب نه غم‌انگیزه و نه شاد. داستان در مورد یک روزنامه‌نگار هست که به دلایلی توی کار خودش موفق نبوده و تصمیم گرفته که یک کافه به نام «کافه پیانو» برای خودش راه بندازه که دکوراسیون این کافه هم با تم پیانو طراحی شده. صاحب کافه یا راوی داستان به تازگی از همسرش(پری‌سیما که اسم قشنگی هم داره) جدا شده و یک دختر دبستانی به نام گل‌گیسو هم داره(اسم دخترش هم خیلی قشنگه) که روزا بعد از مدرسه میاد کافه پیانو و توی یه سری از کارای ساده و دم‌دستی مثل شستن ظرف‌ها و روشن کردن ماکروویو! به پدرش کمک میکنه. عقاید شخصی نوسینده درباره موضوعات مختلف به دفعات در این داستان دیده میشه.

صاحب کافه به دلیل شغلی که داره هر روز با آدمای مختلفی سروکار داره که بعضی‌ از اونا مشتری‌های دائمی هستن و بعضی دیگه گذری. راوی داستان که اهل سیگار کشیدنه، معمولا وقتی که مشتری و کار خاصی نداره برای رفع خستگی برای خودش یه قهوه درست میکنه و با سیگارش میبره میشینه پشت یکی از میز‌های کافه که نزدیک پنجره کافه هست. روبروی این کافه یک ساختمان چند طبقه هست که در یکی از طبقه‌های بالایی آن دختری زندگی میکنه که از پنجره آپارتمان خودش با پوشیدن لباس‌های جذاب و کارهای مختلف سعی داره توجه صاحب کافه رو به خودش جلب کنه.

اوج داستان از جایی شروع میشه که این دختر مرموز به کافه میاد و از صاحب کافه پیانو میخواد که اجازه بده اجراهای هنری خودش رو یک روز در هفته در کافه اجرا کنه. صاحب کافه هم با خودش فکر میکنه و به این نتجیه میرسه که این یک معامله برد-برد هست و ممکنه که باعث بشه مشتریای بیشتری به کافه جذب بشن، پس به دختر اجازه اجرا رو میده. در همین اجراها این دختر و صاحب کافه ارتباط نزدیکی پیدا میکنن که من دیگه ادامه ماجرا رو نمیگم و پیشنهاد میکنم که خودتون کتاب رو بخونید.

 

یکی از قسمت‌های زیبای کتاب:

 همین که پایم را می‌گذارم خانه کسی قبل از هر کجای دیگری می‌روم سراغ کتابخانه طرف. چون که جلوی کتابخانه کسی بهتر از هر کجای دیگر می‌شود روحیات صاحب‌خانه را شناخت.

 

شاد باشید.

اشتراک‌گذاری

2 فکر می‌کنند “معرفی کتاب کافه پیانو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + سیزده =