سلام!
چند روز پیش دوستم علیرضا کتابی رو بهم قرض داد به اسم سباستین که خوندنش امروز تمام شد. مثل همیشه فکر کردم که شاید خوب باشه تجربه خوندن این کتاب رو با بقیه به اشتراک بذارم.
این کتاب نوشته مجری رادیو و نویسنده خوب کشورمون آقای منصور ضابطیان هست که انتشارات مثلث هم اون رو چاپ کرده.
باید بگم که طرح روی جلد کتاب خیلی جالب هست و در نگاه اول من رو جذب کرد. زمانی که کتاب رو باز کردم و ورق زدم با تعداد زیادی عکس مواجه شدم که همین عکس ها هم جذابیت این کتاب رو برام بیشتر کردن. داستان این کتاب یا در واقع سفرنامه، درباره سفر آقای ضابطیان به کشور کوبا هست و اون عکسها هم عکسهایی هستن که توسط نویسنده در این سفر گرفته شدن.
کتاب از جایی شروع میشه که آمریکا در سال ۱۳۹۴ به ریاست جمهوری باراک اوباما قصد برقراری ارتباط مجدد با کوبا رو داره و آقاي ضابطیان هم که همیشه دوست داشته به کوبا سفر کنه، نگران این موضوع میشه که شاید پس از برقراری این رابطه سیاسی دیگه امکان سفر به کوبا براش فراهم نشه. پس دست به کار میشه و برای گرفتن ویزا اقدام میکنه و به کوبا میره. آقای ضابطیان در کوبا ماجراهای جدیدی از آشنایی و دیدار با یک ایرانی ساکن کوبا، بیماری، پیدا کردن دوستان کوبایی و غیره رو تجربه میکنه و همه این داستانها رو با جزییات خیلی خوبی برای خواننده شرح میده. همون اول وقتی با یک هاستل کثیف و بدون امکانات مواجه میشه نمیتونه اون محل رو تحمل کنه و به مکان بهتری میره که صاحبش زنی به نام ایبس هست که زبان انگلیسی هم نمیداند ولی با این وجود بسیار قابل احترام هست و رفتار خیلی دوستانهای هم داره. از بین شخصیتهای کتاب ایبس خیلی محبوب هست به گونهای که نویسنده آخر کتاب آدرس منزل ایبس رو داده و از خواننده خواسته که اگر گذرش به آنجا افتاد، سلامش را به ایبس برساند. ایبس ضابطیان رو سباستین میخونه و این تا آخر، نویسنده رو با اسم سباستین صدا میکنه.
نویسنده از کوبا به عنوان کشوری فقیر یاد میکنه که امکانات خیلی کمی برای زندگی دارن، ولی با این وجود بسیار خوشحال و مهماننواز هستند و در لحظه زندگی میکنند. مردمی که به صورت مادرزاد پوستی تیره و بدنی ورزیده دارند، به زبان اسپانیولی صحبت میکنند و کسی را به خاطر داشتن عقیده، ملیت و هر چیز دیگهای قضاوت نمیکنند و همه را همانطور که هستند میپذیرند. کوباییها، طبیعت و آرامش پیوند عمیقی باهم دارند به گونهای که ارنست همینگوی نویسنده مشهور زمانی را در کوبا زندگی میکند و آثار ارزشمندی مثل پیرمرد و دریا را در آنجا مینویسد و از خود به جای میگذارد. منزل همینگوی در کوبا یکی ار مکانهایی هست که توریستهای زیادی از جمله آقای ضابطیان از آن دیدن میکنند.
برخی از توصیفهای کتاب: در نقاشیها و روی در و دیوارها، چهره چه گوارا زیاد دیده میشه، خیابانها پر از ماشینهای قدیمی هستند و شبها موسیقی جزو صداهایی هست که هر روز و هر شب در هر کجا شنیده میشود. یکی از واحدهای پول کوبا کوک (C.U.C) هست. از کله ماهی در پختن سوپ استفاده میکنند، برای استفاده از اینترنت باید کارت اشتراک خریداری کرد و آن را در مکانهای مخصوصی مثل نزدیک هتلها استفاده کرد.
این نویسنده سفرنامههای دیگری در قالب کتابهای دیگری، درباره کشورهای دیگر داره گه من قصد دارم در آینده اونا رو هم بخونم.
تعداد صفحات این کتاب زیاد نیست و خوندنش زمان زیادی رو نمیگیره. خوندن این کتاب جالب رو پیشنهاد میکنم.
شاد باشید.
پاورقیهای امروز:
- به خودم تبریک میگم که امروز برای وبلاگم گواهی SSL (همون قفل سبز رنگ که کنار آدرس سایت میاد) رو فعال کردم.
- درحال مطالعه کتاب پاییز پدرسالار نوشته گابریل گارسیا مارکز هستم که به زودی درباره اون هم مینویسم.
- من که هیچ سالی نشده زادروز کوروش برم شیراز، ولی باخبر شدم امسال متأسفانه از بزرگداشت کوروش و رفتن به آرامگاهش جلوگیری میشه!
- درباره علم داده مشغول نوشتن چندتا مطلب هستم که به زودی آماده میشن.
- شماره پنجم رادیو گیندیک هم منتشر شده.